دلتنگي هاي مادرانه
سلام عشقم خوبی کوچولوی دوست داشتنی من مامانی بعضی وقتها اینقدر دلم برات تنگ میشه که به جای تو لباسها و عروسکها و حتی بابایی را اینقدر تو بغلم فشار میدم که نگو! دلم برای دیدن روی ماه تو برای بوی شیر دادنت برای بوسیدنت برای بازی کردن با تو برای دیدن تو توی اون لباسهای خوشگل حتی بعضی وقتها تو رو تو ذهنم تصور میکنم که سوارماشینت شدی و داری قام قام از این سر خونه تا اون سرش میری خلاصه مامانی دلم برات خیلی تنگه خدا کنه این روزا تند تند بگذره و من زنده باشم و و ببینم که تو در آغوشم به خواب رفتی فرشته آسمونی من الان هم که از دیروز تکونا...